جدول جو
جدول جو

معنی نجات دادن - جستجوی لغت در جدول جو

نجات دادن
(عَ شُ دَ)
رها کردن. آزاد نمودن. خلاص نمودن. (ناظم الاطباء). انجاء. رهانیدن:
خاک درگاهت دهد از علت خذلان نجات
کاتفاق است این که از یاقوت کم گردد وبا.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
نجات دادن
بوختن رستار کردن بژنیدن رهاندن نجات بخشیدن
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
فرهنگ لغت هوشیار
نجات دادن
للحفظ
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به عربی
نجات دادن
Rescue, Salvage
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نجات دادن
sauver
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نجات دادن
উদ্ধার করা , উদ্ধার করা
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به بنگالی
نجات دادن
resgatar, salvar
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نجات دادن
ratować
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به لهستانی
نجات دادن
спасать
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به روسی
نجات دادن
рятувати
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نجات دادن
redden
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به هلندی
نجات دادن
retten, bergen
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به آلمانی
نجات دادن
rescatar, salvar
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نجات دادن
बचाना
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به هندی
نجات دادن
salvare
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نجات دادن
menyelamatkan
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نجات دادن
بچانا
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به اردو
نجات دادن
ช่วยชีวิต , ช่วยชีวิต
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به تایلندی
نجات دادن
לחלץ , להציל
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به عبری
نجات دادن
救出する , 救う
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
نجات دادن
kuokoa
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نجات دادن
구출하다 , 구하다
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به کره ای
نجات دادن
kurtarmak
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نجات دادن
救援
تصویری از نجات دادن
تصویر نجات دادن
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نشان دادن
تصویر نشان دادن
چیزی یا کسی را به کس دیگر نمایاندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انجام دادن
تصویر انجام دادن
اجرا کردن، پایان دادن، به پایان رساندن، سامان دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجال دادن
تصویر مجال دادن
فرصت دادن، وقت دادن
فرهنگ فارسی عمید
پیوند دادن ها رفتن انتساب دادن (کسی رابکسی یا چیزی رابکسی یاچیزی رابچیزی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشان دادن
تصویر نشان دادن
ابراز کردن، ارائه کردن، اظهار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجال دادن
تصویر مجال دادن
زمان دادن پروا دادن فرصت دادن وقت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خجالت دادن
تصویر خجالت دادن
چکساندن شرماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجام دادن
تصویر انجام دادن
اجرا کردن عمل کردن، بپایان رسانیدن کامل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرات دادن
تصویر جرات دادن
یاراندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعمت دادن
تصویر نعمت دادن
شیدان دادن روزی دادن روزی رساندن بخشیدن مال و وسایل زندگی انعام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشان دادن
تصویر نشان دادن
بروز
فرهنگ واژه فارسی سره